بررسی فرارهای بزرگ در تاریخ جنایی ایران
فرار شهرام جزایری در اسفندماه سال 85 و دستگیری جنجال آفرین وی در نوروز 86 یکی از بزرگترین فرارهای زندانیان سرشناس در تاریخ ایران بوده است.
به گزارش «فردا»، ویژه نامه نوروزی تهران امروز به بررسی فرارهای بزرگ از زندان های ایران پرداخته است و طی گزارشی به بازخوانی داستان غلامرضا خوشرو معروف به خفاش شب، مهدی بلیغ معروف به آرسن لوپن ایران، ، وحید قدیمی معروف به کارلوس ایران و علی اشرف پروانه پرداخته است.
در گزارش این ویژه نامه آمده است: شاید بازخوانی فرارهای بزرگ در تاریخ جنایی ایران این پرسشها را در ذهن ما پدید میآورد که شهرام جزایری، چرا؟ چگونه؟ و با چه اطمینانی؟ فرار کرد و چرا؟ چگونه و به چه قیمتی؟ دستگیر شد.
از روز نخست فرار شهرام جزایری که سرشناسترین متهم یا بهتر بگوییم محکوم علیه در پروندههای مفاسد اقتصادی بوده و است ابهامات بسیاری وجود داشت که پس از گذشت یک سال و با وجود دستگیری وی هنوز روشن نشدهاند و همه مسئولان در برابر آن سکوت کرده و با کلیگویی ماجرا را فیصله دادهاند. شهرام جزایری ساعت 8 و 50 دقیقه روز سهشنبه یکم اسفندماه سال 85 با همراهی دو مامور به جای رفتن به مکانی که کارشناسان منتظرش بودند تا بخشی از دارایی او را ارزیابی کنند به آپارتمان خود در شهرک اکباتان رفت و به دور از دیدگان دو محافظ خود، فراری شد.
از روزی که ماجرای فرار شهرام جزایری فاش شد، رفتارهای غیرعادی از سوی برخی از مسئولان قضایی و پلیسی رخ داد که همگی ناشی از شوکی بود که این فرار به وجود آورده بود.
جزایری رفت، هیچ کس تصور نمیکرد این جوان ثروتمند با نفوذی که در کشورهای عربی و دیگر کشورها دارد بعد از یک ماه در ایام نوروز دستگیر شده و با یک هواپیمای شخصی از کشوری عربی به ایران انتقال داده شود.
شاید اگر شهرام جزایری چهرهای شناخته شده در رسانهها نداشت و چنین حساسیتی پشت پرونده اتهامیاش از سوی روزنامهها نبودع حساسیت کمتری برای دستگیریاش وجود داشت و او با نقشه ماهرانهای که در فرار از ایران طراحی کرده بود هرگز به زندان اوین باز نمیگشت.
شهرام جزایری با هویت جعلی و مدارک شخصی به نام وحید به دوبی گریخته و در هتلی اقامت داشت. ماموران پلیس ایران که با دستور ویژه مقامات قضایی به ردیابی وی پرداخته بودند تا یک قدمیاش در هتل رفتند اما جزایری در لابی هتل در تماسی با پلیس امارات، ماموران ایرانی را مزاحم خود معرفی کرد، با خونسردی از هتل خارج شد و گریخت.
در مدت فرار شهرام جزایری با دستور رئیس قوه قضائیه تنی چند از مقامات قضایی که رئیس مجتمع قضایی مبارزه با مفاسد اجتماعی و رئیس زندان اوین شاخصترین بودند، برکنار شدند و همدستان متهم فراری که قرار بود در ازای فراری دادن او به ثروت خوبی دست پیدا کنند، بازداشت و زندانی شدند.
هر روز بازار شایعات در خصوص فرار شهرام جزایری داغتر میشد تا اینکه در ایام نوروز مردم در تلویزیون دیدند که هواپیمایی در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست و جوانی غمزده در حالی که دستبندی به دو دستش بود، ساکت و آرام از هواپیما پیاده شد. شهرام جزایری بازداشت شد و سناریوی فرارش خیلی زود خاتمه یافت. این متهم اقتصادی که در روستایی که جمعیت واقع در عمان ردیابی شده بود به زندان سپرده شد و دیگر حرفی به میان نیامد.
پس از گذشت 11 ماه هنوز هم کاملاً مشخص نیست شهرام جزایری چگونه گریخت و چه سرنوشتی برای او رقم خورد تا به سلولی در زندان اوین بازگردانده شد. هنوز هم خیلیها در این مورد سکوت کردهاند. البته این لازمه یک فرار بزرگ بوده است.
فرارهای بزرگ
خبر فرار زندانیان همیشه جذاب و خواندنی بوده است و کمتر اتفاق افتاده است که یک زندانی فراری گرفتار نشود.
در تاریخ فرارهای ایران ماجرای فرار غلامرضا خوشرو معروف به خفاش شب، مهدی بلیغ، وحید قدیمی معروف به کارلوس ایران در نوع خود جالب و شنیدنی است.
خفاش شب
در سال 1376 قتلهای سریالی زنان و دختران جوان، جنجال بسیاری به پا کرد و ترس به جان تهرانیها انداخت تا اینکه خفاش شب دستگیر شد. وقتی غلامرضا خوشرو با اعترافات تکان دهنده همه جنایات سریالی را به گردن گرفت، در بررسیهای اطلاعاتی مشخص شد. این جنایتکار در سال 1371 با وجود محکوم شدن به اعدام توانسته فرار کند.
در سال 1371 وقتی خفاش شب به خاطر سرقت مسلحانه و اذیت و آزار دختران تحت حکم اعدام بود در مسیر انتقال به دادگاه از چنگال ماموران گریخت. این مرد جانی به همراه دوستش به نام علی کریمی قرار بود اعدام شود که با فریب دادن ماموران توانست فرار کند. همدست او در اسفندماه همان سال اعدام شد اما خفاش شب تا سال 1376 باز به تبهکاریهایش ادامه داد و پس از 9 جنایت فجیع، ساعت 22 شامگاه پنجم تیرماه سال 76 توسط بسیجیان پایگاه شهید نظری ناحیه 10 شهری سپاه ناحیه غرب تهران در پونک بازداشت شد و ساعت 7 و 45 دقیقه چهارشنبه 23 مرداد ماه سال 1376 در چهار دیوار انبار روباز ورزشگاه آزادی واقع در سه راه دهکده المپیک به دار مجازات آویخته شد.
کارلوس ایران
«کارلوس ایران» چهره شناخته شده مطبوعات ایران در سال 59 است. او مردی هزار چهره و اسم واقعیاش «وحید قدیمی» بود. «کارلوس» یکی از جانیان خطرناک در تاریخ جنایی است که نامیهای متفاوتی از قبیل رضا ناظمی، جمشید قاسمی؛ مهندس علیرضا پورکاظمی و ... داشت.
این جنایتکار با 9 فقره قتل، سرقت، کلاهبرداری، خرید و فروش مواد مخدر، خیانت در امانت، جعل عنوان با به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی به جرم سرقت، دستگیر شد و به زندان افتاد و در سال 1359 آزاد شد. او پس از آزادی با همدستی همزندانیاش به نام فرامرز دژدانی ـ که در سال 1361 اعدام شد ـ به سرقتها و جنایتهای فجیعی دست زد. پس از آخرین قتلهایش که در تبریز رخ داد متوجه شد که عکس وی در روزنامهها به چاپ رسیده است. برای هیمن از مرکز باکو به صورت قانونی و با جعل گذرنامه به ترکیه رفت. در آنجا خود را یک ارتش با درجه سرگروهی معرفی کرد ور در شهر استانبول ازدواج کرد. وقتی پسرش به دنیا آمد، دو بار به خاطر سرقت زندانی شد. سال 1371 بود که غیرقانونی به ایران برگشت و باز به 5 جنایت دیگر دست زد. او در حالی که با اتهامات قتل و سرقتهای مسلحانه تحت تعقیب بود، به خاطر کلاهبرداری در بند 6 ندامتگاه مرکزی زندان قصر زندانی بود تا اینکه چهره اصلیاش از بنی هزار چهره دیگر فاش شد و با حکمی از شعبه سوم دادگاه انقلاب اسلامی محکوم به اعدام شد. در سال 1375 کارلوس ایران در زندان دست به خودکشی زد.
فرار مهدی بلیغ
آرسن لوپن ایران، مردی لاغر اندام و بسیار تیزهوش به نام مهدی بلیغ بود، او قانون را از حفظ بود به بهانه نیاز به دستشویی از سراکیپ محافظ خود خواست تا دستبند را از دستش باز کند.
وقتی این محافظ با دقت همه دستشویی را بازرسی کرد و دید راه فراری نیست به بلیغ اجازه داد تا به دستشویی برود برود غافل از اینکه آرسن لوپن ایران با کندن دریچه هواکش که تا پای ساختمان 15 متر فاصله داشت فرار خواهد کرد.
مهدی بلیغ که در زندان مواد مخدر تولید کرده و میفروخت با این فرار جنجال به پا کرد و مطبوعات داخلی و ارجی به آن پرداختند. آرسن لوپن ایران یک بار دیگر وقتی در عراق بازداشت شد و او را سوار قایق کردند تا به ایران بیاورند از غفلت ماموران به آب پرید و از شلیکهای آنان توانست فرار کند، او شناکنان خود را به کویت رساند سپس وقتی به لبنان رفته بود دستگیر شد و سحرگاه 20 فروردین ماه سال 1360 به هماه 6 قاچاقچی دیگر در ناصر خسرو تهران به صورت علنی اعدام شد.
فرار پروانه
علی اشرف پروانه، یکی از مردان خطرناک و سارقان مسلح است که در جراین ترور قاضی مقدس نیز یکی از مظنونان اصلی بود. «پروانه» که خود میگوید خطرناک نیست در 11 سرقت مسلحانه شرکت داشت و 19 سال در مجهزترین زندان ایران که رجایی شهر بوده محبود بود. این مرد خطرناک با 3 تن از همسلولیهایش نقشه فرار بزرگی را طراحی کرد، آنها به سبک فیلمهای سینمایی ابتدا نقشه زندان را به دست آوردند و از فضاهای خالی که مختص تمهیدات برق، آب و دیگر احتیاجات زندان بود، استفاده کردند و به حفاری تونلی 50 متری دست زدند تا خود را به پشت دیوارهای بلند زندان برسانند. پروانه در روز فرار وقتی یکی از زندانبانان را پیش روی نقشه ماهرانه و زحمات چندین ماههاش دید او را با اسلحهای هدف قرار داد و با همسلولیهایش توانست فرار کند. این مرد خطرناک وقتی در بخش آسفالت کاری شهرداری کار میکرد شناسایی و بازداشت شد، او خیلی خونسردانه حرف میزد و زمانی که پرسیده شد چگونه نقشه فرار را طراحی کرد و گفت: وقتی بیکار باشی، ذهنت خلاق میشود، در زندان چون مشغولیتی نبود تصمیم به فرار گرفتم.
او در آخرین اظهار نظر مبنی بر اینکه باز از زندان فرار میکند یا نه؟ گفت: «نمیتوانم پیر شدهام، دیگر حوصله این کارها را ندارم و ...»
لیست کل یادداشت های این وبلاگ