ساده ترین و نخستین برداشت از گزارش ژنرال پترائوس فرمانده نیروهای امریکا و رایان کروکر سفیر آن کشور در عراق، نشان دهنده شکست استراتژی حمله امریکا به عراق است
ساده ترین و نخستین برداشت از گزارش ژنرال پترائوس فرمانده نیروهای امریکا و رایان کروکر سفیر آن کشور در عراق، نشان دهنده شکست استراتژی حمله امریکا به عراق است.
تصمیم گیری براساس این گزارش نیز تایید این نکته است که ماندن یا خارج شدن نیروهای امریکا از هر سو باعث باخت سیاست امریکا در منطقه خواهد شد. گزارش پترائوس و کروکر که به نوعی موضع مخالفان جنگ را در امریکا قوت بخشید و افکار عمومی را متوجه بی حاصل بودن آن کرد، از آن جهت جرج بوش را واداشت تاریخ خروج نظامیان را از عراق به عقب بیندازد که تا پایان ریاست جمهوری خود بتواند این جنگ را به نوعی اداره کند و تصمیم خروج را که مترادف با واژه شکست است، بر عهده رئیس جمهور آینده امریکا بگذارد.
گزارش پترائوس و کروکر اما از این جهت نیز قابل توجه بود که در آن کوشش شده بود بیشترین سهم ناکامی امریکا در عراق به دخالت ایران نسبت داده شود تا جایی که سخنان جرج بوش درباره نقش ایران در عراق مهر تاییدی بر این فرافکنی بود.با تصمیم جرج بوش برای ماندن نیروها در عراق که با مخالفت شدید دموکرات ها و حتی شماری از جمهوریخواهان در کنگره امریکا روبه رو است، رئیس جمهور امریکا در ماه های باقی مانده از ریاست خود با فشارهای بسیار شدیدی روبه رو خواهد شد و تحلیل رفتار دیپلماسی امریکا نشان می دهد دولت بوش قصد دارد به نوعی کشورهای عربی را وارد فرآیند حضور خود در عراق کند و با تبلیغ علیه ایران جبهه یی متحد از اعراب برای کاهش فشارها تشکیل دهد.
سفر خاورمیانه یی جرج بوش در سال گذشته، سفر اخیر وزیر دفاع امریکا به منطقه و سفر برنامه ریزی شده خانم رایس که به زودی از بحرین آغاز خواهد شد و رایزنی های دیپلماتیکی که پشت و روی پرده در حال انجام است همه موید این تحلیل است، ولی سخنان دیروز بوش در این جهت که دولت عراق آماده داشتن روابط نزدیک و گسترده دیپلماتیک با کشورهای عرب منطقه است و عراق با ??? میلیارد دلار درآمد نفت می تواند برای بازسازی روی پای خود بایستد در واقع حکم فراخواندن کشورهای عربی را به صحنه عراق داشت.
این سخنان به نوعی به جامعه امریکا پیام می دهد که بخشی از هزینه های حضور امریکا در عراق بر عهده کشورهای عربی گذاشته خواهد شد تا از بار مخالفت افکار عمومی در بعد اقتصادی حضور امریکا در عراق کاسته شود.تاکتیک جدید دولت بوش بر این اصل استوار است که از نظر تبلیغاتی مقاومت مردم عراق را در برابر نیروهای امریکایی ناشی از دخالت ایران معرفی کند و ناکامی در بازسازی و آرام کردن عراق را نیز به ایران نسبت دهد تا خود را از زیر فشار شدید افکار عمومی و دموکرات های ضدجنگ برهاند.
در برابر این تاکتیک، ادامه سیاست نزدیکی ایران به دولت مالکی و افزایش روابط دیپلماتیک بین دو کشور باید به شدت پی گرفته شود و در زمینه تبلیغاتی نیز کوشش شود واژه دخالت به تاثیرگذاری و همگرایی نزد مردم عراق و منطقه تبدیل شود. ایران به آسانی می تواند این تحلیل را وارد فرهنگ رسانه یی منطقه کند که نقش ایران در عراق بر پیوندهای تاریخی و مذهبی استوار است و نزدیکی دو ملت می تواند باعث توسعه و پیشرفت دو کشور شود.در بعد دیگر باید گفت که امریکا هیچ گاه به اندازه امروز نیازمند کمک ایران به حل مساله عراق نبوده است.
امریکا باید این پیغام های روشن را دریافت کند که هر نوع تحریک در منطقه و سوءاستفاده از موقعیت های حساس از سوی امریکا، باعث خواهد شد افکار عمومی ایران را بیشتر از گذشته نسبت به امریکا منفی کند و با برداشتن گام هایی در جهت عدول از تحریک قومیتی و توجیه کشورهای عرب منطقه برای پذیرش واقعیت های موجود از جمله در مبحث جزایر سه گانه و نقش ایران در خلیج فارس، می تواند با جلب اطمینان ایران امیدوار به مذاکره یی شود که هیچ پیش شرطی در آن وجود نداشته باشد.این نکته از آن نظر حائز اهمیت است که طی چند روز گذشته اکثریت کنگره امریکا و بسیاری از سناتورها و نمایندگان بانفوذ به این تحلیل رسیده اند که تغییر سیاست امریکا در قبال ایران ضروری است و امریکاییان باید تلاش کنند به ایران نزدیک شده و به طور مستقیم مذاکره کنند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ