سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فاسا

شعبده‌بازان لبخند در شب‌کلاه درد

سه شنبه 87 فروردین 27 ساعت 8:52 عصر

کمدی در سینما و تلویزیون ایران.....

 ارسطو، فیلسوف بزرگ در بررسی جایگاه‌های گونه‌های نمایشی، تحلیل مهمی در نسبت میان تراژدی و کمدی دارد. او تراژدی را برآیند خواست‌ها و تمایلات عمیق بشری می‌داند و شیوه ارتباط تماشاگر با یک متن تراژیک بسیار متفاوت از شیوه ارتباط مخاطب با یک اثر کمدی است. هر آنقدر که پایان تلخ تراژدی و افول و ویرانی قهرمانان باعث پالایش روحی مخاطب می‌شود، بر اثر کمدی، ساز و کار زندگی سطحی و رفتار روزمره مردم است که مورد توجه قرار می‌گیرد.
اگر تراژدی با روح مخاطبانش ارتباط برقرار کرده، منش اخلاقی آنها را دگرگون می‌‌کند، کمدی نمایشگر رفتارهای ظاهری و موقعیت‌های ساده‌ای است که درباره همگان مصداق دارد. به یک معنی، نمایش کمدی از طریق نشان دادن رفتارهای متعارض و متناقض آدمیان، از طریق ایجاد تضادسازی و خنداندن، همه را متوجه واقعیت‌هایی می‌کند که از بس که به ما نزدیک هستند، از آنها غافل مانده‌ایم.
کمدی یکی از گونه‌های ازلی و ابدی هنر نمایش است که بعدها مورد توجه هنرهای دیگری از جمله رمان و سینما هم قرار گرفت. پس از پیدایش تلویزیون با توجه به کارکرد همه‌گیر این رسانه عظیم، سازندگان برنامه‌های سرگرم‌کننده، کمدی را بهترین بهانه‌ای دانستند برای جذب مخاطبان و بینندگان و نیز از این طریق توانستند برخی از واقعیت‌های اجتماعی را که بیان آنها به شکل ساده امکان‌پذیر نیست، به شیوه کمدی بیان کنند.
تماشاگران فیلم‌ها و سریال‌های کمدی، درست مثل خوانندگان متون طنز، علاوه بر سرگرم شدن و خندیدن باید از قریحه و قدرت دریافت و درکی برخوردار باشند تا مفاهیم ضمنی کمدی‌ها را نیز دریابند. در غیر این صورت، آنچه هدفش فقط و فقط خنداندن باشد، تعریف دیگری دارد و در مجموعه انواع کمدی‌ها نمی‌گنجد.
در تاریخ هنر سینما، نام‌هایی مانند چارلز چاپلین، باستر کیتون، لورل و هاردی، برادران مارکس، ژاک تاتی، جری لوئیس، وودی آلن و دیگران، افرادی هستند که نام‌هایشان در کنار بزرگان دیگر شنیده می‌شود. یعنی فارغ از تخصص آنها که در چه فضایی فعالیت کرده و می‌کنند، کمدین بودنشان باعث ماندگاری نامشان در تاریخ سینما شده است. توجه داشته باشیم که در ? دهه ابتدایی پس از اختراع سینما، در عصر سینمای صامت، علاقه و گرایش به سینمای کمدی آنقدر بود که مثلا توماس ادیسون مخترع برق که یکی از مخترعان سینماست نیز در چند فیلم کوتاهی که ساخته، از مایه‌های کمدی استفاده کرده است. به این ترتیب کمدی جایگاهی بس رفیع در میان گونه‌ها و ژانرها دارد و هدفش فقط ساختن دقایقی مفرح برای تماشاگران نیست.
? نسبت کمدی با ابتذال‌
آن تضاد و تناقضی که از آن سخن گفتیم، زمانی که پشتوانه معرفتی نداشته باشد، نتیجه معکوسی دربر خواهد داشت. کمدی‌های بزرگ تاریخ سینما هدفی دوگانه را تعقیب می‌کنند، هم می‌خواهند تماشاگر را بخندانند و هم درصدد ترسیم چشم‌انداز جدیدی از زندگی برای او هستند. یکی از ویژگی‌های غالب کمدی‌های بزرگ، معترض بودن و جنبه انتقادی آنهاست. تصور کنید که همان چاپلین کمدین که همه با چهره‌ای مضحک به یادش می‌آورند، پس از ساختن فیلم «دیکتاتور بزرگ» که هجویه‌ای علیه هیتلر و خودکامگان جهان سرمایه‌داری غرب بود تا سال‌ها تحت تعقیب نیروهای نژادپرست نازی قرار داشت. پس وادی کمدی، عرصه‌ای بی‌خاصیت و باری به هر جهت نیست که هدفش صرفا خنداندن تماشاگر باشد، بلکه وقتی اعتراض چاشنی آن می‌شود باید تبعاتش را نیز درنظر آورد.
به سینمای ایران دقت کنید که چه تعداد کمدی‌ها باعث ایجاد حساسیت شدند؛ البته ممکن است ایدئولوژی یک کمدی ساز، آن چیزی نباشد که مورد وثوق همگان است و حتما این امکان هم وجود دارد که یک کمدین ماهر از این ژانر برای مقاصد شخصی خود و توهین به اعتقادات و اصول استفاده کند، اما ما در اینجا درباره جریانی ماندگار صحبت می‌کنیم که ماندگاریش در گروی انسانگرایی و توجه به شرافت و خصایص نیکوست. در زمان رواج فیلمفارسی در سال‌های دهه ?? و??، کمدی بازار پررونقی بود برای سودجویان و سوداگرانی که به قصد تحمیق مردم، آثار بی‌مایه‌ای را روانه سینماها می‌کردند.
این کمدی‌ها که تنها هدفشان خنداندن بود و هیچ وجه درونمایه‌ای نداشتند، تا سال‌ها بلای جان این سینما بودند تا این که پس از ورود افراد تحصیلکرده و متخصص به این سینما، همان‌طور که سینمای واهی جایگاه خود را شناخت، سینمای کمدی نیز به استانداردهایش نزدیک شد. منظور از این توضیحات، تاکید بر این نکته کلیدی است که سینمای کمدی، فرصت بسیار مغتنمی است برای ترویج ابتذال و سطحی‌نگری.
اگر در تشخیص کمدی واقعی از برنامه‌ها و آثاری که فقط برای خنداندن ساخته می‌شوند تماشاگر به اشتباه بیفتد و از چنین آثاری استقبال کند، آن وقت وضعیتی به وجود خواهد آمد که ارزش کار کمدین‌های هنرمند و بااستعداد هم نادیده گرفته خواهد شد.
? سینما و تلویزیون ایران‌
در یکی دو دهه اخیر، اشتیاق برای ساختن برنامه‌ها و فیلم‌های طنز و کمدی در تلویزیون و سینما بیشتر شده است. دلیل این موضوع بیش از هر چیز، مطبوع بودن فضای این آثار نزد خانواده‌هاست. وقتی یک فیلم کمدی در سینماها اکران می‌شود، همه اقشار از کودک و جوان و پیر و زن و مرد می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند و از دیدنش لذت ببرند. چنین فیلم‌هایی حتی اگر هیچ حسنی نداشته باشند، این ویژگی را دارند که در لحظاتی تماشاگر را سر ذوق آورده و بخندانند؛ اما یکی از مهمترین مباحث نظری در باب سینمای کمدی این است که خنده تا چه حد بر اساس ایده‌هایی کمیک و هنرمندانه است و تا چه حد ناشی از لودگی.
ممکن است که هر آدمی در برابر یک شکلک، مسخرگی، جوک یا لودگی به خنده بیفتد. این واکنش اما از نظر ماهیت بسیار تفاوت دارد با خنده‌ای که ناشی از دیدن یک اثر کمدی یا طنز است. درست است که این دو مقوله در موارد زیادی با هم تفاوت دارند، اما کمدی و طنز در یک نقطه با هم به وحدت می‌رسند و آن شکلی هنری است در بیان. طنز به دلیل رویکرد گزنده و اجتماعی‌اش بیشتر در متون نوشتاری و ادبیات و رمان جلوه‌گر است و کمدی به دلیل متکی بودن بر اجرا، غالبا در آثار نمایشی قابل پیگیری است.
بیشتر مردم وقتی فیلمی را خنده‌دار می‌بینند، آن را کمدی به حساب می‌آورند، در حالی که ممکن است یک اثر موقعیت‌های کمیک داشته باشد اما کمدی صرف نباشد.
فیلمی مثل «دایره‌زنگی» که الان روی پرده سینماهاست اثر کمدی نیست، اما موقعیت‌های کمیک دارد. در عوض متون مکتوبی هم هستند که کلا طنز نیستند، اما مایه‌های طنز در آنها دیده می‌شود؛ مثلا نوشته‌ها و بخصوص داستان‌های جلال آل‌احمد طنز نیستند، اما روحیه نویسنده به گونه‌ای است که بخش‌هایی از داستان‌هایش را به طنز روایت می‌کند. دقت در این جزییات می‌تواند ذهنیت مخاطب را در تشخیص این گونه و زیرمجموعه‌های آن باز کند.
یکی از بهترین کمدی‌های تاریخ سینمای ایران «اجاره‌نشین‌ها» ساخته داریوش مهرجویی است. در این فیلم شاخص که در دهه ?? ساخته شد، هیچ بازیگری به شیوه کمدین‌های معروف ادا درنمی‌آورد و مزه نمی‌ریزد. این نکته پیش‌بینی شده در فیلمنامه باعث شده بازیگرانی که در جای خوب خود قرار دارند، در اجرای نقش‌های فیلمنامه اصلا تصور نکنند که واکنش طبیعی تماشاگر نسبت به این صحنه‌ها خنده است.
به این می‌گویند کمدی موقعیت. در کمدی موقعیت، به جای حرف‌های خنده‌دار یا اعمال بامزه، این موقعیت‌های نمایشی هستند که موجب شکل‌گیری کمدی و خنداندن تماشاگر می‌شوند. اگر چه فیلمسازان و سریال‌سازان ایرانی بشدت علاقه‌مند به ساختن آثاری در فضای کمدی موقعیت هستند، اما بندرت پیش آمده فیلمی از جنس اجاره‌نشین‌ها تکرار شود.
? مهران مدیری، یک استثنا
درست است که دقت در کارنامه مدیری در تلویزیون نشان می‌دهد که فعالیت او فراز و نشیب زیادی داشته است، اما باید بپذیریم که او در تلویزیون ایران یک استثناست. موفقیت مدیری بیش از هر چیز مدیون شناخت بسیار خوب او از تحولات جامعه شهری ایران است.
او در یک دهه اخیر ایفاگر نقش‌هایی است با خصوصیات یکسان؛ به طور مثال همه آدم‌هایی که او نقش‌شان را بازی کرده (بجز «شب‌های برره» و «خان مظفر») شخصیت‌هایی هستند از طبقه متوسط جامعه شهری تهران. یعنی شخصیتی که با اغلب بیننده‌ها ارتباط برقرار می‌کند. یکی از دلایل محبوبیت مدیری میان مردم باورپذیری نقش‌هایی است که او بازی کرده؛ یعنی مردمی که این شخصیت را نزدیک به زندگی روزانه خودشان می‌بینند با دیدن مشکلات این شخصیت، در کار او احساس صداقت می‌کنند.
بهترین اثر مدیری تاکنون «پاورچین» است که رویکرد جامعه‌شناسانه کارگردان در آن به اوج رسید و تاثیر زیادی بر مخاطبانش داشت. مدیری جزو معدود هنرمندان طنزپرداز کشور است که توانسته سلیقه بیننده را در مورد کمدی‌های نمایشی ارتقا دهد.
یعنی تماشاگران برنامه‌های او دریافته‌اند که پشت این آیتم‌های خنده‌دار حقیقتی نهفته است که کشف جزییات آن می‌تواند باعث ماندگاری‌اش شود. در همان مجموعه پاورچین، مدیری با طرح رابطه جالب میان کارمند و کارفرما، به واقعیتی دردناک اشاره کرده بود و در سریال «مرد هزارچهره» بحثی که در باب قدرت مطرح می‌کند، در موقعیت‌هایی شایسته تحقیقی مفصل است.
این ایده‌ها و تفکرات تا زمانی که در قالب نمایشی درستی ریخته و تبدیل به ساختار نشوند، ارزشی نخواهند داشت. در مرد هزارچهره، قصه پرکششی وجود دارد که تماشاگر را با خود همراه می‌کند. ایده اصلی موقعیت‌های این قصه، قرار گرفتن یک نفر در موقعیتی دیگر گونه است.
همین یک جمله، اساسی‌ترین بنیان نوع بدیعی از کمدی است به‌نام کمدی دلارته. جابه‌جایی و عوضی گرفتن مرد هزارچهره را مقایسه کنید با همین ایده‌ای که چارلی چاپلین در «دیکتاتور بزرگ» ارائه می‌کند. در آنجا هم جای یک آرایشگر خرده‌پا با هیتلر عوض می‌شود.
به این ترتیب وقتی از مهران مدیری و گروه همکارانش صحبت می‌کنیم باید ماجرا را کمی از کمدی‌های ساده و سطحی تلویزیون منتزع کنیم. شعبده مدیری در این است که می‌تواند اثر کمدی‌اش را نه فقط برای گروه‌های سنی مختلف جذاب از آب درآورد و آنان را مخاطب خود کند، بلکه در این است که همه اقشار و جریان‌های فکری را به خود معطوف می‌سازد. اگر کارنامه مهران مدیری را به‌عنوان استاندارد طنز تلویزیون به حساب بیاوریم، آن‌گاه می‌توانیم به آینده کمدی‌های تلویزیونی امیدوار باشیم.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط : مشهد 118 | نظرات دیگران [ نظر]


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    فائزه و چهار تن از اعضای خانواده هاشمی دستگیر شدند
    ری شهری: هاشمی پیگیری پرونده مهدی هاشمی را مصلحت نمی دانست
    نقش انگلیس در اغتشاشات اخیر
    صحنه گردانان غایب اغتشاشات اخیر
    ما امروز به انتظار شهادت نشستهایم
    [عناوین آرشیوشده]


    border="0" ALT="Google" align="absmiddle">