21 تیرماه 1385بین رژیم صهیونیستی و حزبالله لبنان جنگی اتفاق افتاد که تفاوتهای اساسی با تمام رویارویی های اعراب واسراییل داشت. حزبالله نیروهای انسانی و تواناییهای نظامی خود را بر مبنای جنگ نامنظم و یا همان جنگچریکی، سازماندهی کرده بود و رژیم صهیونیستی بر مبنای جنگ کلاسیک با حزبالله درگیر شد.
استفاده فراوان از نیروی هوایی به عنوان مقدمه عملیات زمینی بخشی از تاکتیک و استراتژی نظامی اسرائیل بود.
نیروی دریایی رژیم صهیونیستی تلاش کرد بر طبق روشهای شناخته شده نظامی سواحل لبنان را به محاصره درآورد و تحرک حزبالله را در شهرهای ساحلی لبنان دچار اخلال کند و تقریبا متجاوز از 50 ناو و ناوچههای خود را در نزدیکیهای سواحل لبنان مستقر کرد و با استفاده از نیروی نظامی که چیزی بین 30 تا 50 هزار نفر بود و بهرهگیری از برتری نیروی جنگی، تلاش کرد حریف را از پای درآورد ضمن اینکه در کنار آن از روشهای تبلیغاتی برای روحیه دادن به نیروهای خود و از بین بردن روحیه حزبالله استفاده میکرد.
در همین راستا اسامی برخی از چهرههای شاخص حزبالله از جمله سید حسن نصرالله دبیر کل آن را مطرح و مدعی شد که در حمله هوایی کشته شدند.
روز سیزدهم جنگ بود که اسرائیل ادعا کرد شهر بنت جبیل در هشت کیلومتری مرز لبنان و فلسطین اشغالی را به تصرف درآورده و بعد از این شهر به عنوان عاصمه (پایتخت حزب الله) نام برد و از این طریق میخواست القا کند که کار حزب الله تمام شده و سقوط کرده است.
حزبالله با استفاده از تکنیکهای خاص خود به دشمن پاسخ داد و میدان جنگ را حزبالله تعیین کرد به این شکل که رژیم صهیونیستی به مرزهای لبنان نزدیک شد و یک ارتش 30 هزار نفره را در یک مدار و محیط تقریبا 3 کیلومتری مستقر کرد، حزبالله به جای دادن پاسخ اصلی در آن میدان مرزی، با استفاده از موشکپشت نیروهای مهاجم را مورد حمله قرار داد و به عمق 40 تا 50 کیلومتری رژیم صهیونیستی حمله کرد.
تا پایان جنگ گرچه آتش اسرائیل شدید بود اما تلفات آنها بیشتر بود. میزان تلفات اسرائیل که اعلام میشد بسیار کمتر از آن چیزی بود که در صحنه وجود داشت و آنها عمدا آمار غیر واقعی منعکس میکردند.منابع اسراییلی اعلام کردند که کشتههای ارتش اسرائیل 120 نفر است،اما بر اساس بررسی حزبالله که برخی از استنادهای آن مربوط به روزنامههای اسرائیلی است، صدها نفر از آنان کشته شدند.
کشتههای حزبالله به نسبت کشتههای نظامیان اسرائیلی کمتر بودند و برای اولین بار معادله تلفات معکوس شد، به این ترتیب که در برابر هر یک شهید حزبالله حداقل سه نظامی اسرائیلی کشته شدند که تجربهای جدید بود و دلیل آن هم تاکتیک برتر حزبالله در استفاده از جنگ چریکی کارآمد بود.
رژیم صهیونیستی بی محابا در این جنگ از مهمات خود استفاده کرد به طوریکه در اواخر جنگ گفته شد که دچار کمبود تسلیحات شده است و برای جبران وضعیت آمریکا تسلیحات خود را از پایگاه اینجرلیک در ترکیه و پایگاهی در قطر به اسرائیل روانه کرد .
غروب روز چهارم جنگ سید حسن نصرالله تصمیم گرفت با لبنانیها صحبت کند، چون اسرائیل اعلام کرده بود وی را به شهادت رساندهاند.نصرالله همچنین تصمیم گرفت هدیه شیرینی به مردم لبنان دهد. در اواخر مصاحبه با تلویزیون المنار که به طور همزمان از دهها شبکه داخلی، منطقهای و بینالمللی پخش میشد، از آنها خواست ساحل را بنگرند و شاهد اصابت موشک حزبالله به یکی از ناوچههای پیشرفته اسرائیل باشند و بسیاری از مردم به سمت ساحل دویدند و به چشم ،شاهد اصابت موشک به ناو "صاعر 5 " بودند که از کمر به دو نیم تقسیم شد و در آبهای بیروت فرو رفت و 34 نظامی اسرائیلی کشته شدند.
حزبالله در این نبرد به نیروی لایزال مردمی متصل بودبه گونه ای که اگر تمامی چریکها در صحنه شهید می شدند میتوانست ظرف یک ساعت نیروی تازه نفس وارد صحنه کند.
یک چریک حزبالله به لحاظ روحیه بالا، توانایی رژیم با 100 نظامی اسرائیلی برابری میکرد و این در صحنه واقعا اتفاق افتاد. مثلا در روستای "عیتا الشعب" تعداد چریکهای مدافع در هفته پایانی جنگ شاید از 30 نفر تجاوز نمیکرد و در همان جا اسرائیل با حدود دو هزار نیرو تلاش میکردند روستا را تصرف کنند و تا آخر جنگ هم موفق نشدند.
در تصرف بنت جبیل اسرائیل تبلیغ میکرد که 5 هزار چریک حزبالله آن را محافظت میکنند و ناتوانی خود را اینگونه توجیه میکرداما تعداد آنها بسیار کمتر بود،اسرائیل تا پایان جنگ هیچ گاه نتوانست وارد شهری و یا حتی روستایی شود و گرچه روستاها را محاصره میکرد ولی از ترس چریکها جرات ورود به آنها را نداشت
کلمات کلیدی :
نوشته شده توسط : مشهد 118 |
نظرات دیگران [ نظر]