بِسم اللّهِ الرّحمن الرَّحیم، اِذا جآءَ نَصرُ اللّهِ وَ الفَتحُ، وَ رَاَیتَ النّاسَ یَدخُلونَ فى دینِ اللّهِ اَفواجاً، فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّکَ وَ استَغفِرهُ اِنَّهُ کانَ تَوّاباً (110: 1-3)
برادران ارجمند، اجازه دهید از شما، به علّت تحمل دشواریهاى بسیار براى حضور در مراسم امشب، آن هم در این ایّام توفان خیز، نه سپاسگزارى کنم و نه پوزش بطلبم؛ زیرا مکنونات قلبى و احساسات شما، که از بدو ورود به این مجلس در چهره هایتان موج مى زند، خود بهترین نشانه از آمادگى همه جانبه شما براى یارى رساندن به این جهاد مقدّس است، کارى که خود مخلصانه و بدون هیچ گونه چشم داشتى به پاداش و سپاسگزارى از جانب کسى بدان کمر بسته اید. تصور نمى کنم نیاز باشد در اینجا بر «غیرقانونى» بودن اسرائیل در شکل گیرى و اقدامات آن تأکید کنم. درباره اسرائیل صدها کنگره بین المللى تشکیل و بیانیه هاى فراوانى صادر شده است، همچون آراء دیوان لاهه، پروتکل ژنو، قطعنامه هاى شوراى امنیّت، تأکیدات مجمع عمومى سازمان ملل، قطعنامه هاى کمیته حقوق بشر، کنگره حقوق بشر و بسیارى موارد دیگر که ذکر آنها نیازمند کتابى حجیم است. همچنین گمان نمى کنم در اینجا لازم باشد بر «مشروعیت» مقاومت فلسطین، در داخل اراضى اشغالى و بیرون از آن، تأکید کنم.
پس از صدور قطعنامه شوراى امنیت، جهان عملاً به مشروعیّت و قانونى بودن مبارزه مردم فلسطین اعتراف کرد و صحه گذاشت. بنابراین، قوانین بین المللى نیز باید در حمایت از فلسطینیان به کار گرفته شود. مثلاً باید با اسیران آنها همچون اسیران جنگى رفتار شود. البتّه امشب این بحثها همه از دایره گفتار ما بیرون است. سخن امشب من درباره دین و موضع گیرى آن است. دین، هر انسانى را، صرف نظر از مذهب یا اندیشه یا اعتقادش، محترم مى شمارد. اما اگر انسانى در نتیجه اعتقاداتِ زیانآورْ تبدیل به جرثومهاى شود که در زمین فساد و تباهى کند و جوامع را به انواع بیماریها مبتلا سازد، در این صورت، دین ارج و حرمتى براى این موجود قائل نیست، همان طور که فرد انسانى نیز خود عضوى از بدنش را که به بیمارى مسرى و بدخیمى دچار شده، از بدن خود جدا مى کند.
ما از انسان بیزار نیستیم، ولى مى گوییم از همان هنگامى که نخستین دولت اسرائیل شکل گرفت، یعنى پیش از میلاد حضرت مسیح(ع) ، یهودیانْ نژادپرستى و افکار نژادپرستانهاى مطرح مى کردند، افکارى که به آنها توهّم برترى بر بشر را مى بخشد. آنان براى خود امتیازاتى قائل بودند، خدایى را به خود اختصاص داده بودند که با خداى دیگر مردمان و نیز با خداى یکتا تفاوت داشت. یهودیان تا جایى پیش رفتند که بر تمایز و شکاف میان خود و مردم بسیار عمق بخشیدند. بشریت را تجزیه کردند و خود را بالاتر از آنان جاى دادند، حتى در باب خدا و معبودشان.
گفتنى است که یهودیان نخستین کسانى نبودند که به خداى یگانه ابراهیمع گرویدند، بلکه پیش از آنان فینیقى ها و کنعانى ها به خداى یگانه ایمان آورده، او را «ایل» نام نهاده بودند، اما یهودیان خداى دیگرى را به خود اختصاص داده بودند و او را «یهوه» خواندند. بعد از آن، تا زمان ما، آراء، اخلاقیات و رفتار خود را از دیگر مردم جدا کردند. راز محاربه یهود با پیامبرانى که پس از این بدعت گذارى در رسالت الهى و تحریف کلمه، براى هدایت مردم از سوى خداوند مبعوث مى شدند، در همین مطلب نهفته بود. پیامبران هم درباره خطر یهود به مردم هشدار مى دادند. حضرت مسیحع م ىفرمود: «قدس را به سگها و خوکها وامگذارید.» منظور آن حضرت از کلمه «قدس» تنها شهر «بیت المقدس» نبود، بلکه همه معانى قدس بود. همان حضرت، هنگامى که بازرگانان و صنعتگران و فروشندگان را از هیکل بیرون مى راند، به آنان مى فرمود: «این خانه پدر من، جایگاه عبادت است که شما آن را تبدیل به لانه دزدان کرده اید.»
اکنون من مى پرسم: اگر مسیحع امروز هم در میان ما زندگى مى کرد، آیا ممکن نبود همین سخن را تکرار کند؟
او مى فرمود: این خانه پدر من، جایگاه عبادت است که شما آن را به لانهاى براى توطئه و دسیسه و پایگاهى براى استعمار و مکانى براى فساد و نافرمانى خدا و امثال آن تبدیل کرده اید. بنابراین، انگیزهاى که مسیح را به جنگ با یهود وامى داشت، این نبود که او همچون یکى از ابناى انسان با انسانى دیگر دشمنى داشته باشد، بلکه آن حضرت از بشرى بیزارى مى جست که بر اثر عقاید مغشوش و خطرناک خود به جرثومه فساد تبدیل شده بود. همچنین به همین سبب است که پیامبر اسلامص در سوره جمعه دوبار به ما بیدارباش مى دهد: «که اى مسلمانان، این یهودیان همان ستمگرانند». قرآن کریم در دو آیه از سوره جمعه مسلمانان را از یهود برحذر مى دارد. خداوند در آن سوره مى فرماید:
مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوریةَ ثمَّ لَمْ یَحمِلُوها کَمَثَلِ الحِمارِ یَحمِلُ اَسفاراً بِئسَ مَثَلُ القَومِ الَّذینَ کَذَّبُوا بِایاتِ اللّهِ وَ اللّه لا یَهدِى القَومَ الظّالِمین، قُل یآ اَیُّهَاالَّذینَ هادُوآ اِن زَعَمتُم اَنَّکُم اَولِیآءُ لِلّهِ مِن دُونِ النّاسِ فَتَمَنَّوُا المَوْتَ اِن کُنتم صادِقینَ، وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ اَبَداً بِما قَدَّمَت اَیدیهِم وَ اللّهُ عَلیمٌ بِالظّالِمین (62: 5-7) مَثَلِ کسانى که تورات به آنها داده شده و بدان عمل نمى کنند مَثَلِ آن خر است که کتابهایى را حمل مى کند. بد مَثَلى است مثل مردمى که آیات خدا را دروغ مى شمردهاند. و خدا ستمکاران را هدایت نمى کند. بگو اى قوم یهود، هرگاه مى پندارید که شما دوستان خدا هستید، نه مردم دیگر، پس تمناى مرگ کنید اگر راست مى گویید. و آنان، به سبب اعمالى که پیش از این مرتکب شده اند، هرگز تمناى مرگ نخواهند کرد. و خدا به ستمکاران داناست.
بدین ترتیب، علّتى که سبب مى شد تا پیامبران با یهود بجنگند براى ما روشن مى شود. پیکار ما نیز با آنان همچون جنگ با یک انسان یا جنگ با گروهى مؤمن نیست. بلکه با آنها مى جنگیم زیرا که ایشان به مصداق آیه قرآن، دستورات کتاب مقدّس خود را عمل نمى کنند. بنابراین، جنگ ما با آنها جنگ با یک مجموعه از انسانها نیست، بلکه این جنگ در واقع نبرد با فساد، انحراف، ستم و اندیشه تبعیض نژادى است.
پیامبران به ما هشدار داده بودند که یهود را از جزیرة العرب بیرون برانید، ولى ما، زمانى که آنان هنوز پایگاهى براى خود نساخته بودند، این هشدارشان را نشنیدیم. اما اکنون که این خطرِ مجسم رویاروى ما قرار گرفته، چه باید بکنیم؟
این مطالب نشانگر موضع دین در این باره بود، که به طور خلاصه عنوان شد. اما آیه قرآن تأکید مى کند که ضُرِبَت عَلیهِمُ الذِّلَةُ وَ المَسکَنَة (2: 61) مقرر شد بر آنها خوارى و بیچارگى. این آیه ساختارى انشائى و امرى دارد و از نوع جملات اخبارى و حکایتى به حساب نمى آید. این آیه امرى واجب و مسئولیت آور بر دوش مى گذارد و اگر این مسئولیت را به انجام نرسانیم، در آینده بر ما مُهر ذلت و بیچارگى خواهد خورد. مشروعیّت مبارزه مردم فلسطین از دیدگاه دینى اصلاً نیاز به بحث ندارد. چرا این مبارزه از نظر دینى مشروعیت نداشته باشد، در حالى که افراد
این مبارزه همان کسانى هستند که راه انسانیّت را هموار مى سازند و در صدد صیانت از اخلاق و ارزشها برآمده اند؟ اینان همان کسانى هستند که اراده مسیحع و محمدص را به اجرا در مى آورند. اینان تحقّق بخش اراده الهى اند که در مفهوم آیه ضربت علیهم الذلّة و المسکنة بیان شده است. آرى، اینان کسانى هستند که اراده آسمانى را لباس تحقّق مى پوشانند. دست خدا و دست مسیحع و دست محمدص و دست ارزشهاى والا از آستین اینان بیرون آمده و در قالب اسلحه و بذل خون و جهاد براى اجراى این احکام آسمانى بسیج شده است.
امروز هنگام حمایت است، نه فردا. اگر ما امروز به این نهضت و این حرکت بزرگ و این جهاد مقدس یارى رسانیم، چندین برابرِ کمکى که در آینده به آن کنیم ارزش خواهد داشت. همان طور که خود در گذشته دیدید، در همان هنگامى که بحران فلسطین تازه آغاز شده بود، چون ما از دفاع و اتّخاذ یک موضع درست شانه خالى کردیم، امروز به مصیبتها و دشواریهاى بى شمارى دچار شده ایم. شمار قربانیانى که ما امروزه در راه مبارزه با اسرائیل تقدیم مى کنیم، دهها برابر بیشتر از آن چیزى است که مى توانست در آغاز اشغال سرزمین ما فدا شوند. اگر ما از صد سال پیش، مطابق دستورات دینى عمل مى کردیم، امکانات فراوان و ثروت هنگفتى ذخیره کرده بودیم. اگرچه در گذشته از تمام اینها غافل شدیم، ولى امروز نباید عقب بنشینیم. باید هر چیزى که به دست مى آوریم و در هر چیزى که تلاش مى کنیم و درباره هرچه که مى اندیشیم، همه در راه خدمت به این مسأله مقدس باشد.
برادران عزیز، در این راه، تنها کافى نیست که ما کف بزنیم و زبان به تحسین بگشاییم و تنها بذل عاطفه کنیم، بلکه برماست که در این راه تا آنجا که در توان داریم از هیچ گونه یارى و مساعدت و تأیید، به تمام معنى کلمه، دریغ نورزیم. این گونه است که مى توانیم تکلیف خود را ادا کنیم.
بنده، پیش از فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، در عراق و در شهر نجف اشرف بودم. در آنجا مراسمى به مناسبت یادبود سیدالشهداع برپا شده بود. این مراسم بسیار باشکوه است و هر ساله زیر نظر مرجع بزرگ شیعیان، آیتاللّه سید محسن حکیم، برگزار مى شود. دیدم عدهاى از جوانان فلسطینى هم در این مراسم شرکت کرده بودند و سخنرانى هم کردند.
همچنین، در همان جا، گروهى از عراقیها را نیز مشاهده کردم که کمکهاى مردمى براى فلسطینیان جمع آورى مى کردند. خیابانهاى نجف اشرف و به ویژه خانه هاى اطراف مرقد حضرت علىع از شعارهایى که فلسطینیان نوشته بودند پوشیده شده بود. حضرت آیت اللّه حکیم نیز عدّهاى از فلسطینیها را به حضور پذیرفت و براى پیروزى و کامیابى آنان دعا کرد.
از این رو، ما مى توانیم موضعى دینى و درست اتخاذ کنیم که به حمایت از این نهضت در گوشه گوشه جهان منجر شود. این فریضه دینى و انسانى ما است. ما در این مجلس مبارک، که به مناسبت حمایت از آرمان فلسطین در ماه مبارک رمضان، ماه روزه و برترى، ماه صبر و آمادگى، ماه لیلة القدر و رقم خوردن سرنوشت، ماه فتح مکه و جنگ بدر کبرى و ماه پیروزیها برپا شده، حضور یافته ایم. ما در پایان این ماه مبارک در این مراسم خجسته شرکت جستهایم و امیدواریم به چیزى دست یابیم که خداوند را خشنود کند و از عمیق ترین و محکمترین دستاوردهاى این ماه مبارک باشد. چنان که در آغاز نهضت اسلام هم همین گونه بود. ما مى گوییم در همین ماه پیامبر گرامى اسلامص به مکه قدم نهاد و به پیروزى نهایى دست یافت. آن حضرت در ماه رمضان وارد مکه شد و این سوره مبارکه بر او نازل گشت:
بِسمِ اللّهِ الرّحمَن الرَّحیمِ، اِذا جآءَ نَصرُ اللّهِ وَ الفَتح، وَ رَاَیتَ النّاسَ یَدخُلونَ فى دین اللّهِ اَفواجاً، فَسَبح بِحَمدِ رَبِّکَ وَ استَغفِرهُ اِنَّهُ کانَ تَوّاباً (110: 1-3) به نام خداى بخشاینده مهربان، چون یارى خدا و پیروزى فراز آید، و مردم را ببینى که فوج فوج به دین خدا درمى آیند، پس به ستایش پروردگارت تسبیح گوى و از او آمرزش بخواه، که او توبه پذیر است.
ما نیز آرزو داریم که چنین سورهاى در چنین ماهى تلاوت کنیم، آن هم در وقتى که مقاومت فلسطین و کمک کنندگان به او و یارانش به قدس، حرم دوم، پاى مى نهند، همچنان که پیامبر ما، حضرت محمدص، در حرم نخست وارد شد. ما، در انتظار فرارسیدن یارى خداوند، چشم به دست این جوانان دوخته ایم، جوانان مؤمنى که اراده الهى را تحقق مى بخشند.
اما شما، اى جوانان عزیز فلسطینى، اى کسانى که پنجره آرزوها را به روى قلبهاى ما گشودید، اى دستان خداوند در میان مردم و اى دریچههاى اراده و خواست او، بر برکات خداوند سیر کنید. امیدها به شماست. چرا که جهاد شما نشأت گرفته از سه پایه است.
پایه نخست ایمان است. ایمان به خداوندِ آفریننده هستى. خدا همه جا هست. خدایى یکتا، خدایى که از آن شماست در زندگى ومرگ. و مرگ براى شما زندگى جدید است. على بن ابىطالبع، نخستین فدایىِ اسلام، هنگامى که پسرش محمد حنفیه را در جنگ نصیحت مى کند، از این اصل یعنى ایمان به خدا چنین تعبیر مى کند: «پسرم، اگر کوهها از جا بجنبند، تو پابرجا باش.» سپس در ادامه گفتارش مى فرماید: «جمجمه ات را به خدا وام ده.» و شما نیز جمجمه ها، آرزوها و احساسات خود را به خداوند وام دهید و بدانید پیروزى براى شما از جانب خداوند محقّق است.
پایه دوم این است که شما باید، با آگاهى کامل و دقت و سنجیدگى، اقدامات و خط مشى خود را برنامه ریزى و طراحى کنید. حرکت علمى و درستِ مبتنى بر آگاهى، قرین پیروزى است. ما اطلاعاتمان از شما کمتر است، اما مى دانیم که شما بر چارچوبهاى علمى و درست در روش و جهاد و جنگ و تبلیغاتتان تکیه دارید.
پایه سوم، شما باید در حرکت خود از ستیزه گریهاى جنبى بپرهیزید. این کار به شما امکان مى دهد تا از توانهاى مطلوب اعراب و مسلمانان و مسیحیان و نیز هر انسان آزاده، در هر کجاى جهان که باشد، استفاده کنید. براین اساس، موضع شما ما را به یاد موضع جنبش آزادى بخش الجزایر مى اندازد که توانسته بود از تمام نیروهاى انسانى در جهان، حتى نویسندگان و مؤلّفان فرانسوى و بسیارى از کشورهاى دیگر، به خوبى بهره بردارى کند. ما پیروزى شما را آرزومندیم و از خداوند موفقیّت شما را مسألت داریم.
ولى ما، در این کشور عزیز، با آنکه افتخار مى کنیم که لبنان تکلیف خود را ادا کرده و پس از این هم در میان جامعه عرب و رهبرى عربى نیز به تکلیف خود عمل خواهد نمود، باز از فرصت استفاده مى کنیم و در مجلس امشب، که برخى از آقایان نماینده هم حضور دارند، درخواست مى کنیم که مسئولان کشور آمادگیهاى لازم را براى جامعه لبنان فراهم سازند. این کشور را از جو کنونى خارج کنند و آن را از عواملى که به سوى ضعف و سستى و فساد و بى تفاوتى و مسئولیت ناپذیرى مى برَد دور نگه دارند. با آنکه ما قانون تقویت ارتش لبنان را تأیید مى کنیم، اما باز خواستاریم که از همین رهگذر به قانون خدمت سربازى اجبارى به عنوان مقدّم هاى براى آماده ساختن جوانان لبنانى براى پایدارى و مقاومت و ورود در قلمرو احساس مسئولیت و جدّیت و بیرون آمدن از بطالت و بى مسئولیتى توجه شود. همچنین امیدواریم کشور ما به اندازه توش و توان خود به این حرکت کمک کند و باز هم امیدواریم در این مجلس و امثال آن بتوانیم با همه توان خود به این حرکت یارى رسانیم.
برادران عزیز، آنچه گفته شد تعابیر مختصرى بود از آنچه در قلب من و شرکت کنندگان نهفته بود. شما اى جوانان فلسطین، مطمئن باشید که در قلب هر مؤمن و هر مسلمان و هر مسیحى و هر کسى که به خداوند و به انسانیّت ایمان دارد، از کوچک و بزرگ و زن و مرد، جایگاهى والا به شما اختصاص داده شده است. پس شما هم، با اتکا به برکات الهى، حرکت کنید. خداوند شما را تأیید کند و موفق بدارد. و السلام علیکم.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ