چکیده:
در دو دهه اخیر و در سایه سیاستهاى پشتپرده مالى و پولى بانکداران آمریکایى، چند بانک بزرگ و ثروتمند آمریکایى، با سلطه بر بازار خدمات مالىو بانکى ایالات متحده، علاوه بر انحصارگرایى، موجب ورشکستگى بسیارى از مؤسسات کوچک شدهاند. همچنین مدیران این بانکها براى بقا علاوهبر حضور در بخشهایى نظیر اسناد و اوراق بهادار، بیمه و سهام، تلاش مىنمایند تا با نفوذ در احزاب و لابىهاى سیاسى، به اهداف پشتپرده خوددست یابند. فعالیتهاى غیرقانونى و مشارکت در سوء استفادههاى مالى شرکتهاى آمریکایى نیز جزء دیگر هزینههاى سیاسى و اقتصادى ادغامبانکهاى کوچک و تشکیل بانکهاى بزرگ و قدرتمند در صحنه اقتصاد آمریکاست.
بانکهاى تجارى ایالات متحده در بیست و پنج سال اخیر مسیرى پر فراز و نشیب را طى نمودهاند. آنان داراى سود مالى تثبیت شده، قدرتى شدیداً روبه گسترش و وضعیت رو به نزول در دوره پس از رکود اقتصادى مىباشند. امروزه، این صنعت در میان راه تمرکز گسترده منابع مالى قرار گرفته است.
با پایان اولین دوره ریاست جمهورى پرزیدنت ریگان در سال 1984 میلادى، در ایالات متحده 15/084 بانک تجارى و مؤسسه مالى و اعتبارى و در50 ایالت آن وجود داشتند. اما در پایان سال 2003 میلادى، نیمى از این بانکها و مؤسسههاى مالى و اعتبارى با ورشکستگى روبهرو شدهاند. به عبارتدیگر، تعداد این مؤسسات در سال 2003 میلادى به 7842 بانک و مؤسسه اعتبارى کاهش یافته است. اکثریت این ورشکستگىها نیز به بانکهایى باکمتر از 1 میلیارد دلار دارایى تعلق داشته که ناگزیر مجبور به ادغام و یا واگذارى در بانکهاى غولپیکر گردیدهاند.
در چند دهه اخیر، بیشترین نرخ ورشکستگى بانکها به دوره پنج ساله 1987 تا 1991 میلادى باز مىگردد و در نتیجه، شرکتهاى بیمه ایالات متحدهمجبور به اعطاى نیم تریلیون دلار خسارت به این مؤسسات شدند، بهطورى که کنگره آمریکا به صورت اضطرارى دستور اعطاى یک کمک 30 میلیارددلارى به این مؤسسات بیمهگر را صادر نمود.
همراه با کاهش تعداد بانکها و مؤسسات اعتبارى ایالات متحده در دوره 1984 تا 2003 میلادى، دارایىهاى این مراکز با رشد همراه بود. در طول ایندوره 20 ساله، دارایىهاى این مؤسسات فعال در صنعت بانکدارى تقریباً دو برابر شد و به رقم 9/1 تریلیون دلار در آغاز سال 2004 میلادى رسید.رشد سریع ادغامها و اتحادهاى این مراکز هم در این دوره به بیشترین سطح خود رسید تا روند متمرکز شدن این بانکها و مؤسسات سرعت گیرد.
به علاوه، در خلال این دوره 20 ساله، سهم دارایىهاى مؤسساتى با بیش از 10 میلیارد دلار دارایى، در میان کل این مراکز مالى و اعتبارى از 42% درسال 1984 میلادى به 73% در پایان سال 2003 میلادى افزایش یافت. در همین حال، در این صنعت، سهم بانکها و مؤسسات مالى با دارایىهاىکمتر از 1 میلیارد دلار، از 28% کل این مراکز به 14% در پایان این دوره کاهش یافت.
نتایج این تغییرات باعث شد که صنعت بانکدارى ایالات متحده در دستان گروه کوچکى از مدیران بانکهاى بزرگ و غولپیکر قرار گیرد. چهار بانکبزرگ ایالات متحده یعنى بانک آمریکا فیلت، سیتى گروپ، جىپى مورگان، بانک وان و ولز فارگو، تقریباً یک چهارم کل سپردههاى مردم آمریکا را دراختیار داشتند. به علاوه، 25 بانک برتر این کشور نیز تقریباً نیمى از کل این سپردهها را در اختیار داشتند. در واقع، امروزه با ادغام "بانک آمریکا" و"فلیت"، قانون ممنوعیت تملک بیش از 10% کل یک بازار از سوى یک مرکز، نقض شده است. لذا باید این بانک به دنبال اتخاذ سیاستها و روشهایىباشد که مشمول این ممنوعیت نگردد.
پیوند نزدیک دو بخش بانکى و مالى در ایالات متحده
اما بزرگتر بودن به تنهایى کافى نیست، لذا بانکهاى بزرگ تلاش مىکنند تا با حضور در دو بخش فعالیتهاى بیمه و اوراق بهادار، بر قدرت خویشبیافزایند. هرچند این فعالیتها نیز با قانون جداسازى فعالیتهاى بانکى و مالى مصوبه سال 1929 میلادى مغایر است، اما در سالهاى اخیر،تلاشهاى حقوقى زیادى انجام گردید تا این قانون مورد تجدیدنظر قرار گیرد و سرانجام نیز علاوه بر امکان فعالیت سراسرى بانکها در کل خاکآمریکا، این مؤسسات اجازه یافتند تا از سال 1998 میلادى، به فعالیتهاى بیمهاى نیز بپردازند.
در سال 1999 میلادى و در سایه مقرراتزدایى، بانکهاى ایالات متحده به قدرتى دو چندان در صحنه اقتصادى آمریکا دست یافتند. به علاوه، بانکهااز این سال به فعالیتهاى تجارى نیز مشغول گردیدند.
البته در این میان نباید از کمکهاى مالى مؤسسات بانکى و بیمهاى به احزاب مطرح آمریکایى غافل شد زیرا تنها در سالهاى 1997 و 1998 میلادى،این مراکز 58 میلیون دلار به نامزدهاى انتخابات کنگره، 87 میلیون دلار به دو حزب جمهورىخواه و دموکرات و در نهایت 163 میلیون دلار به سایرفعالیتهاى حزبى و سیاسى دیگر این کشور، کمک مالى نمودهاند.
لذا بىشک، این کمکها به بهبود قوانین و مقررات حاکم بر بخشهاى بانکى و مالى ایالات متحده، کمک شایانى نموده تا در سایه شعار "مدرن نمودنفعالیتهاى مالى"، این مراکز بزرگ بانکى و مالى به اهداف خویش دست یابند.
اما منتقدان معتقدند که در سایه این تغییرات، علاوه بر امکان سوء استفاده از امنیت و اسرار فردى و تجارى مشتریان، کل سیستم بانکدارى بانکهاىمختلف در کنترل مطلق بانک مرکزى آمریکا یا "فدرال رزرو" قرار خواهد گرفت. به عنوان مثال در مورد رسوایى شرکت نفتى "اِنرون" مشخص گردید کهاین بانکها با مشارکت در سوء استفادهها و کلاهبردارىهاى مالى، درصدد کسب سود بیشتر براى خود و کاهش سود رقباى خود بودهاند. لذا بسیارى ازکارشناسان برداشتن مرزهاى پیشین بین فعالیتهاى بانکى و مالى را از دلایل اصلى گسترش زد و بندها و تخلفات مالى کنونى مىدانند.
سناتور کارل لوین عضو کمیسیون سرمایهگذارى مجلس سناى ایالات متحده در سال 2002 میلادى، نقش بانکها را اینگونه مشخص مىکند:"دلایل مختلف نشان مىدهد که دو بانک "سیتى گروپ" و "چیس"، شرکت انرون را در این مبادلات غیرقانونى یارى دادهاند، هرچند آنان از اقداماتتقلبکارانه شرکت انرون در دستکارى حسابها و فرار از پرداخت مالیات و تغییر در حسابهاى مالى در جهت پرداخت مالیات کمتر، آگاه بودهاند. البتهمدیران این دو بانک بابت فعالیتها و همکارىهاى غیرقانونى خود، مبالغ زیادى نیز دریافت نمودهاند و یا در سایر بخشها از کمکهاى شرکت انرونبهرهمند شدهاند."
هر دو این بانکها، میلیاردها دلار براى تأمین مالى پروژههاى مختلف صنعتى شرکت بزرگ انرون سرمایهگذارى نمودهاند و البته به قول یکى از افرادآگاه، آنان در سوزاندن اسناد و مدارک فریبکارىهاى انرون نیز سهیم بودهاند؛ البته به خاطر داشته باشید که هر دو این بانکها، جزء مراکز بانکى اصلىو پیشرو ایالات متحده در تغییر قوانین بانکدارى گذشته حاکم بر بانکهاى آمریکا بودهاند.
در پایان باز هم به صحبتهاى سناتور لوین نگاهى بیاندازیم: "هم اینک نیز ما شاهد یک شکاف قانونى در این زمینه هستیم."
هرچند سه سال قبل، کنگره آمریکا و همنوا با نمایندگان ما، رسانههاى جمعى آمریکا با خوشحالى اظهار مىنمودند که بالاخره قوانین و مقررات مالى مامدرنیزه شدند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ