انقلاب اسلامی،اثبات عدم جدایی دین از سیاست
در دو قرن گذشته، مخصوصا دهههای معاصر، تلاش و تبلیغات گستردهای مبنی بر جدایی دین از سیاست صورت گرفته است. این تلاش و تبلیغ، از سوی دو گروه عمده انجام شده است. گروه اوّل از روی جهل و نادانی از جدایی دین و سیاست، طرفداری کرده و به تبلیغ و ترویج آن پرداختهاند این گروه، خود شامل دو دسته میشود:
دسته اوّل افراد متحجّر و مقدّس مآب و مسلمان هستند که به علت عدم شناخت درست از اسلام و بعضا تقدّس ظاهری دین و مذهب و جلوگیری از آلوده شدن آن به مظاهر فسادِ سیاست، طرفدار جدا بودن دین از سیاست میباشند. این دسته در برخی حوزههای علمیه و در بین بعضی روحانیون نیز دارای پایگاه فکری هستند. حضرت امام خمینی(ره) در وصیت نامه سیاسی ـ الهی خویش، خطاب به این گروه میفرمایند:
«باید به این نادانان گفت که قرآن کریم و سنت رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله آن قدر که در حکومت و سیاست احکام دارند، در سایر چیزها ندارند، بلکه بسیاری از احکام عبادی اسلام، عبادی سیاسی است که غفلت از آنها این مصیبت ها را به بار آورده. پیغمبر اسلام (ص) تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومت های جهان، لکن با انگیزه بسط عدالت اجتماعی. حکومتِ حقّ، برای نفع مستضعفان و جلوگیری از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعی... از بزرگترین واجبات و اقامه آن از والاترین عبادات است.» 1
حضرت امام به صورت مکرّر در فرمایشان خویش این مسأله را تکرار کرده و بر آن تأکید نمودهاند. در جای دیگر میفرمایند: «مسائل اسلام، مسائل سیاسی است و سیاستش غلبه دارد به چیزهای دیگرش»2 ، «آن قدر آیه و روایت که در سیاست وارد شده است، در عبادات وارد نشده است. شما پنجاه و چند کتاب فقه را ملاحظه می کنید، هفت، هشت تایش کتابی است که مربوط به عبادات است، باقیش مربوط به سیاست و اجتماعیات و معاشرات و این طور چیزهاست... اسلام دین سیاست است، حکومت دارد.» 3
دسته ی دوم از گروه اوّل که آنها هم از روی جهل و نادانی، طرفدار جدایی دین از سیاست هستند، کسانی میباشند که مسلمان نبوده و اگر چه در ظاهر پیرو سایر ادیان الهی هستند، ولی اصولا اعتقادات دینی عمیق و قابل توجهی ندارند. اینان که عمدتاً غیر ایرانی بوده و در سایر کشورها زندگی میکنند، شناخت درستی از ادیان الهی ـ مخصوصاً دین مبین اسلام ـ ندارند. برخی از افراد این گروه صرفاً به علت جهالت، طرفدار جدایی دین از سیاست هستند و برخی دیگر به خاطر گرایشات اومانیستی (اصالت انسان) چنین طرز تفکّری دارند. اینان قانونگذاری و تعیین ضوابط حکومتی را از آن خداوند متعال ندانسته و چنین حقّی را برای خود بشر قائل هستند و نظر انسانی را بر نظر خداوند ترجیح می دهند. به همین دلیل در مسائل سیاسی و حکومتی نقش و اختیاری را برای دین و خدا قائل نمیشوند.
عدهای دیگر از این دسته که از روی نا آگاهی و عدم شناخت کافی، پیرو جدایی دین از سیاست هستند، کسانی میباشند که از تجزبه ی عملی تلخ دخالت ناموفق کلیسا در امور سیاسی، خاطره ی خوشی از پیوند دین و سیاست ندارند. و بالاخره برخی دیگر از اعضاء این دسته، اصولاً هیچ اعتقادی به خدا و ادیان الهی نداشته و مادّیگرا هستند. اینها دین را افیون توده ها دانسته و با شدّت از جدایی دین و سیاست طرفداری میکنند.
گروه دوم از کسانی که طرفدار جدایی دین از سیاست می باشند، کسانی هستند که از روی آگاهی و شناخت کافی و با هدف ضدّیت و مقابله با نقش مثبت دین در امور حکومتی، وارد میدان شده اند. اینان با شناخت و آگاهی لازم دست به توطئه جداسازی دین از سیاست می زنند. این گروه که عمدتاً از دشمنان کینه توز اسلام هستند، متشکل از کشورهای متجاوز و استعمارگر و سران و گردانندگان ستمگر آنها میباشند، اینها بخوبی از نقش سازنده ی دین در سیاست و تقابل آن با منافع نامشروع و تجاوزگرانه ی خویش آگاهی دارند و به همین دلیل در سراسر دنیا مخصوصاً در کشورهایی که اکثریت مردم آنان را مسلمانان تشکیل می دهند، تلاش میکنند، نقشی برای دین در مسایل حکومتی قایل نشوند. ایران مظلوم نیز یکی از این کشورهایی بود که استکبار جهانی سالها تلاش کرد اجازه ندهد اسلام و احکام الهی در آن حاکم باشد. بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی (ره) در این مورد می فرمایند: «این را که دیانت باید از سیاست جدا باشد و علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نکنند، استعمارگران گفته و شایع کردهاند. این را بیدین ها میگویند.» 4
همچنین معظمٌ له در وصیت نامه ی خویش میفرمایند: «از توطئههای مهمّی که در قرن اخیر، مخصوصاً در دهههای معاصر، بویژه پس از پیروزی انقلاب آشکارا به چشم میخورد، تبلیغات دامنهدار با ابعاد مختلف برای مأیوس نمودن ملّتها و خصوص ملّت فداکار ایران از اسلام است. گاهی ناشیانه و با صراحت به این که احکام اسلام که هزار و چهار صد سال قبل وضع شده است، نمی تواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند... و گاهی موذیانه و شیطنت آمیز به گونه طرفداری از قداست اسلام، که اسلام و دیگر ادیان الهی سروکار دارند با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایی ... و حکومت و سیاست و سر رشته داری بر خلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوی است.» 5 به هر حال گروه دوم از روی شناخت و آگاهی و برای رسیدن به مطامع نامشروع و زیاده طلبان? خود به تئوری جدایی دین از سیاست دامن می زنند.
پی نوشتها:
1- وصیت نامه امام خمینی (ره) ، صفحه 15.
2- در جستجوی راه از کلام امام، دفتر هشتم، صفحه 196.
3- کوثر3 (مجموعه سخنرانیهای امام خمینی ره) صفحه 113.
4- در جستجوی راه از کلام امام ، دفتر هشتم ، صفحه 190.
5- وصیت نامه امام خمینی (ره) ، صفحه 15.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ