سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فاسا

دانشگاه، متون ترجمه اى و انقلاب هاى نرم

دوشنبه 87 دی 23 ساعت 10:11 عصر
 در تئوری انقلاب های نرم، برخی از رشته های دانشگاهی مانند هنر، فلسفه، تاریخ و جامعه شناسی نقش اساسی ایفا می کنند و این در حالی است که در مجامع دانشگاه ایران محتوای اغلب این دروس، نوعی تناقض ذاتی با ارزشهای ارایه شده توسط انقلاب اسلامی دارد.


با شروع دوران پست مدرنیسم که با نگرش بنیاد ستیز خود، بسیاری از مفروضات ثابت عصر مدرن را متلاشی نمود، شیوه های استعمار و تسلط بر ملتها نیز دچار تحول محتوایی گردید. در این عصر قدرت دانایی محور، همه ابزارهای قدرت مدرن همانند قدرت نظامی، اقتصادی و سیاسی را تحت الشعاع قرارداد و همین مقوله، عنصر ویژه ای را در راهبرد قدرت های سلطه گر تئوریزه کرد و آن همان بهره گیری از روش های نرم برای به تمکین واداشتن ملل دیگر در برابر خواستهای سلطه طلبانه بود. از همین رو از همان ابتدا دو طیف کمی و کیفی مدنظر قرار گرفت: جوانان و روشنفکران. با این پشتوانه فکری بود که برای مقابله با انقلاب اسلامی هم مراکز روشنفکری و دانشگاهی که عمده مراکز تجمع این دو قشر می باشد، به عنوان نقطه هدف در نظر گرفته شد تا از این طریق اگر شد به فروپاشی ساختار رسمی نظام جمهوری اسلامی مبادرت ورزند وگرنه به استحاله و قلب آرمانها و پیام های انقلاب اسلامی به دست روشنفکران و دانشگاهیان داخل دست زنند.
اساسا تجربه انقلاب های مخملین و حرکت های به اصطلاح دمکراسی خواهی در کشورهایی مانند گرجستان و لهستان و... نشان می دهد؛ بعد از تئوریزه شدن پیام های ساختارشکنانه توسط روشنفکران چه در دانشگاههای داخل و چه در بیرون کشور، در مرحله اجرایی جوانان و دانشجویان نقش بی بدیلی را ایفا می نمایند. در این میان هم به دلیل ویژگی منحصر بفرد انقلاب اسلامی که بیشتر یک حرکت فرهنگی در جهت احیای شأن الهی انسان بود و هم به دلیل وجود برخی ساختارها در درون دانشگاه های ایران، شبیخون فرهنگی در جهت شکل دادن به انقلاب نرم مدنظر رقیبان نظام اسلامی و در زمره استراتژی های آنان قرار گرفت. در این میان محتوای بسیاری از رشته ها و دروس ناخواسته پتانسیل لازم را در محیط های دانشگاهی حداقل برای زمینه سازی انقلاب های نرم فراهم می نماید.
در تئوری انقلاب های نرم، برخی از رشته های دانشگاهی مانند هنر، فلسفه، تاریخ و جامعه شناسی نقش اساسی ایفا می کنند و این در حالی است که در مجامع دانشگاه ایران محتوای اغلب این دروس، نوعی تناقض ذاتی با ارزشهای ارایه شده توسط انقلاب اسلامی دارد. نمی توان انتظار داشت جوانی که از هنگام ورود در دانشگاه با ارزشها و مکاتب غربی آن هم همراه با تحسین و تمجید آشنا می شود، به سهولت بتواند در مقابل سیل حملات به ارزشهای خودی مقاومت داشته باشد؛ چه رسد به این که در مسیر دفاع و تقویت آنها قدم بردارند. چگونه می توان با فلسفه های مادی، اومانیستی و هنر ممزوج باالحاد، پوزیتویسم و زیبایی های تصنعی و با تاریخ مبتنی بر عقل معیشتی و تحریف شده بهترین و مؤثرترین دوران زندگی را گذراند و به آنها تعلق خاطر پیدا کرد و بدون هیچ پشتوانه و ذخیره علمی، منتقد آنها شد و به ارزشهای معنوی رو کرد؟ لذا می توان گفت عدم تناسب محتوایی بسیاری از رشته ها و دروس دانشگاهی با ساختارها و مفاهیم بومی- دینی و ارزشی و نیز محدود بودن اساتیدی که در ضمن تدریس با نگاه انتقادی خویش نقاط ضعف و قوت مفاهیم و اندیشه ها و تئوریهای غربی را بیان نمایند، یک ساختار ظریفی را در کشور شکل داده که ناخواسته جو و محیط دانشگاه را مستعد مقاومت در برابر اصول متعالی و ارزشی می سازد. با این شیوه آموزش از یک سو، جوانان کشوررا درست از همان موقع که بنیان های ذهنی شان شکل می گیرد، در معرض مؤلفه های متعارض با ارزشهای خودی قرار می دهیم و از دیگر سو، او در عرصه عمل با یک نوع نظام سیاسی رو به رو است که در خلاف این تئوری ها و مکاتب حرکت می کند، بنابراین نوعی روحیه شیفتگی و پذیرش به آن مفاهیم و انگیزه تغییر و انتقاد علیه نظام داخلی را در آنها تقویت می شود؛ چرا که این ویژگی مفاهیم انتزاعی است که جذابتر است و در مصاف با نهادها و واقعیت های اجتماعی موفق تر عمل می کند.
در این شرایط که پتانسیل ها و لوازم فکری آماده است، اگر دشمن روی این نقاط برنامه ریزی کند، مطمئنا به نتایج دلخواه می رسد.
بعد از گذشت 30 سال از عمر انقلاب اسلامی که نظام در حوزه های گوناگون مبارزه با استکبار، به مدد توانمندی های معنوی و فرهنگی توانسته است از گردنه های سخت و صعب عبور کند باید مراکز تصمیم ساز در مقابل این چالش هم به اقدامات مناسب دست زنند:
1- به صورت یک سنت، برای بسیاری از دروس رشته های انسانی واحدهایی را به عنوان مبانی در نظر می گیرند که عمدتا همان تدریس مبانی تفکر غربی را دنبال می کند؛ بنابراین از همان ابتدا ذهنیت جوان دانشجو به این سمت می رود که اندیشه غرب باید معیار و اساس دروس باشد، یک تجدیدنظر علمی، دقیق و حساب شده در این خصوص لازم است.
2- ضرورت و فلسفه وجودی رشته هایی مانند فلسفه غرب در سطوح کارشناسی همواره مورد سؤال است. این گونه رشته ها باید در دوره های تحصیلات تکمیلی تعریف شوند. در این صورت کارکرد مؤثری هم در ایجاذ ذهن تحلیلی و مقایسه ای هم خواهند داشت.
3- تا وقتی که پژوهشگران و اساتید ایرانی برای ارتقاء علمی، بایستی مقاله ای در مجلات اطلاعات علمی دنیا داشته باشند، محققان دارای اصالت اندیشه و منتقد یا نمی توانند ارتقاء رتبه بگیرند و یا مجبور می شوند در تئوریهای خویش بسیاری از مبانی اندیشه ای خود را برای گذر از فیلترهای نشریات مذکور مکتوم بگذارند؛ بنابراین گرایش به سمت مفاهیم و بنیادهای علم غربی در کشور تقویت می گردد. باید یک حرکت بنیادی در این زمینه صورت گیرد تا هم تسلط برخی تفکرات ناصواب، تقلیدی و وارداتی از عرصه علمی کشور زدوده شود و هم مرزهای تولید بومی علم شکسته شود.
البته منظور از این مباحث ایجاد حصار علمی دور کشور، محققان و پژوهشگران داخلی نیست، اما ضرورت دارد که مبانی فکر علمی و ذهن روشنگر در میان جوانان و روشنفکران شکل گیرد. تجربه کشورهای غربی هم مؤید این شیوه است، چنان که تدریس مباحث مربوط به جوامع شرقی در این کشورها همواره در سطوح عالی و همراه با نگرش انتقادی است. این شیوه ضمن ایجاد زمینه آشنایی و بهره گیری از علوم و معارف جوامع دیگر، زمینه هرگونه سطحی نگری و تقلید محوری و... را از بین می برد. در حقیقت بایستی گفت: نمی شود در عصر پسامدرن زیست و در حالی که دیگران با این نگاه سعی در سلطه علمی و فرهنگی و سپس اقتصادی و سیاسی دارند، ما با تکیه با اصول و شیوه های مدرن ترجمه محور و تجربه گرا حرکت کنیم. باید شیوه های نوین مقابله با سلطه و تسلط را با حرکت نرم و مبتنی بر علم درون جوش در کشور ترسیم نماییم تا بتوانیم فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی و نظام بدیع و عدالت محور اسلامی را از استحاله و فروپاشی برهانیم.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط : مشهد 118 | نظرات دیگران [ نظر]


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    فائزه و چهار تن از اعضای خانواده هاشمی دستگیر شدند
    ری شهری: هاشمی پیگیری پرونده مهدی هاشمی را مصلحت نمی دانست
    نقش انگلیس در اغتشاشات اخیر
    صحنه گردانان غایب اغتشاشات اخیر
    ما امروز به انتظار شهادت نشستهایم
    [عناوین آرشیوشده]


    border="0" ALT="Google" align="absmiddle">